۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

یه دختر کور که توی مترو ساکسافون می زنه!!

من صبح ها که سر حالم بیشتر اوقات سوار اتوبوس می شم می رم آموزشگاه....
خوب چرا مگه دیوونم؟وقتی تاکسی هست ...ده ساعت معطل اتوبوس شم؟خوب دلایلش زیاده ولی.....
علت اصلیش اینه که...من سوار اتوبوس می شم به چهره ی آدم ها وحالتی که روی صورتشون دارن دقیق می شم وتحلیلشون می کنم.برای همین زمان برام زود تر می گذره........دلیل دیگش اینه که بعضی موقع ها می خوام تمرین بازیگری کنم...میرم می شینم توی اتوبوس سعی می کنم گریه کنم بعد به مردم نگاه می کنم ببینم باورشون شده یا نه؟
مثلا با عصبانیت سوار اتوبوس می شم وکیفمو سفت می اندازم روی صندلی و گریه می کنم......تمرین خوبیه چون از توی نگاهشون واقعا می تونی بفهمی باور کردن یا نه...............
ولی بعضی موقع های دیگه که نمی خوام تمرین کنم...می شینم مردم رو نگاه می کنم....البته مردم اعصابشون در بعضی موارد خورد میشه....من نشستم زل زدم بهشون......البته تا نگاهم می کنم نگاهمو می دزدم.....
ولی بررسی حالاتشون خیلی خوبه....بعد از اینکه پیاده شدن سعی می کنم....اگه تیکی داشتن توی ذهنم ضبطش کنم وبه خودم یادآوری می کنم که حتما از این تیک ها وخرده حرکات جالب مردم...توی فیلم هایی که در آینده قراره بازی کنم استفاده کنم...خیلی باحاله........
هیچ حرکتی نکردن هم خودش جالبه چون یکی یه روز سوار شد همونطوری نشست....صاف....دستهاش رو پاهاش...جلو رو نگاه می کرد ...یک بار هم پلک نزد....
یا یک زنه .....لباش رو عین ماهی آروم باز وبسته می کرد.....
یه دختره وقتی خواست سوار بشه..دسته ی چترشو حلقه کرد به میله ی اتوبوس وخودش رو کشید بالا تا سوار شه..
اگه آیپاد خودتون رو هم با خودتون ببرین....و مردم رو نگاه کنین و موسیقی گوش کنین ...متوجه می شین کلا همه با هم ریتم دارنن.....
کلا از تصور خودم توی صحنه هایی از فیلمهایی که توی اماکن عمومی فیلم برداری میشه لذت می برم......
مثلا مترو........خیلی باحاله.....
چقدر باحال می شد اگه نقش یه دختر کور رو بازی می کردم که کنار ایستگاه مترو...ساکسافون میزنه....یه عینک دودی هم زده...
یا اینکه .............البته فیلم هایی که حول موسیقی می چرخه زیاد شدن..
می دونی نقش های متفاوت ونابی که کمتر بازی شدن....یعنی اصلا بازی نشدن...
وایسا وقتم برسه....یه کاریش می کنم.

هیچ نظری موجود نیست: