۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه

کفش ها

کفش های من خیلی قشنگ هستند بعضی موقع ها توی اتوبوس یا مترو که هستم به جای اینکه بیرون رو نگاه کنم به کفشهام نگاه می کنم. رنگشون سبزه .سبز چمنی.برای همینه که همیشه نمی تونم با بقیه ی لباس هام ستشون کنم.ولی به هر حال می پوشمشون.کاری به اینکه به چی میان به چی نمیان ندارم.
اصولا کفش های کثیف رو بیشتر دوست دارم ،به نظرم اینجوری طبیعی تره .کفش های نو همیشه نو نمی مونن.تا حد مرگم از کسانی که تا روی کفش نوشون یک کم خاک می گیره یا یک لگد کوچولو می خورن،زود عزا میگیرن که وای کفشم کثیف شد!دستمال بر میدارن پاکش می کنند،بدم میاد.دست بردارین!من می پرم توی چاله های آب .کفش هامو پاک نمی کنم..به نظرم کفش مثل جین می مونه هر چه بگذره از عمرش خوشگل تر می شه .کفش های من الان به حد اعلای زیباییشون رسیدن.عالین.تابستون گرفتمشون.و تا آلان تو همه ی چاله چوله ها ی خییابون باهاشون پریدم.
به نظرم آدم ها هم باید مثل کفش های من باشند .با سر برن توی چیز های خطرناک،چیزهایی که ازش میترسن.تا تجربه ی که کسب می کنند توی وجودشون نقش ببنده و اون ها رو مثل کفش های من خوشگل کنه.کسانی که از تجربه می ترسند و کفش وجودشو رو بی تجربه می گذارند به نظر من ترسو میشن.به درد پشت ویترین می خورند.نه به درد دنیای بیرون.مهم اینه که آدم در محیط های بد سالم بیرون بیاید.نه این که از ترس کثیف یا خراب شدن اصلا جرات نکند وارد هیچ محیطی بشود.

وقتی کفاش یک کفش ضد آب برای خودش درست می کند نباید از خیس شدنش بترسد."

هیچ نظری موجود نیست: