۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

تعبیر چیست؟

اینجا، آن کلاس نقاشی است که همیشه در خوابهایم به آنجا می روم .به طبقه ی بالا می رسم و وارد کلاس می شوم همه پشتشان به من است. چه اتاق پرنوری است !با اعتماد به نفس سلام بلندی می کنم....
سکوت
هیچ کس سر بر نمی گردانند تا به من سلام کند.
حتی monsieur Robert هم جوابم را نمی دهد .
یکی از خانم ها سرش را بر می گرداند ومی گوید کلاس شما امروز کنسل شده .الان کلاس مجسمه سازی برگزار می شه.
مجسمه های روی میز خیلی عجیببند.مرد های به دار آویخته شده.کودکان لخت وخفته.
کمی در راهرو قدم می زنم...
به پنجره ها نگاه می کنم.نرده هایی به آن پنجره زدند .مانند زندان.
اتاق دیگر پر نور نیست.
گوشه ی کلاس یک کتاب فیزیک می بینم که اسم من روی آن است.
برش می دارم .بازش می کم...پرفرمول است....نور اتاق کم می شود و به سیاهی می رود
بیدار می شوم.
درختم به من سلام می کند.

۲ نظر:

ســــــــمن ... گفت...

کتـــاب فیزیک......!

چـــرا مث یه کابوسه..؟!


دوس دارم عکس پنجره اتاقتو که اونورش درختته ببینم!


همین روزا میرسه دستم Remember me..!

Mahttie گفت...

نمی دونم کلا تو خواب یه جوری بود...
عکس اتاقمو می زارم توی بلاگم همین روزا...
آره یه جوریه remember me
ببینش حتما...